به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۱ بشتابیم! (بخش اول و دوم)- امیرجواهری لنگرودی یادداشت کارگری هفته
اول ماه مه سال ۱۴۰۱ در راه است!
رهانندهی برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهایی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را بر پا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهایی یابد،
خود به کورهی خویش بر دمیم
و آهن را گرما گرم بکوبیم...
بخشی از سرود «بینالملل کارگران» ترجمهی احمد شاملو
به فرمان «حضرت آقا!» در جهشی یکساله از ۱۴۰۰ یعنی سال «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» به ۱۴۰۱ یعنی سال »تولید؛ دانش بنیان، اشتغال آفرین« پرت شدیم.
از قدیم هم گفتهاند: «حرف مفت و گنجشک مفت» حرف بی حساب که مالیات برنمیدارد. در تاریک خانهی اشباحات بنشینی و با رمل و اسطرلاب، برای همسرنوشتی مردمان جامعهات طاس اندازی، آنچه که آمد، میشود طالع مردم و در این میان خشک و تر با هم میسوزند!
حاصل جمع این پرت شدن هرساله، از سالی به سال دیگر و از سرنخ تولیدی به تولید دیگر، سقوط آزاد همهی نیروی رنج و کار جامعه، در درهی درهم تنیده و فلاکت آفریده شدهی حکومتگرانی است که جامعهمان را از هستیاش تهی کرده و فقر را بر آن حاکم کردهاند.
خزان و زمستان را پشت سرگذاشتیم. محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر درد آشنای ما، در همسرایی خزان و رویش بهار چه نیکو گفته است:
ای خزانهای خزنده در عروق سبز باغ
کاین چنین سرسبزی ما پایکوبان شماست
از تبار دیگریم و از بهار دیگریم
میشویم آغاز از آن جایی که پایان شماست!
پایان شماها، پیش روی ما است. نیک گفتهاند: پایان شب سیه سپید است. نوروزمان را با دهها و صدها آزادیخواه زندانی در جای جای کشور دل به دریا دادهایم و در غیاب آنان به نوای یاد آنان از جمله: زینب جلالیان، سپیده قلیان، اسماعیل عبدی، آرش گنجی، خسروصادقی بروجنی، اسماعیل گرامی، هاشم خواستار، محمدتقی فلاحی و دهها معلم آزادیخواه دیگر.... که در زندانند، سرکردهایم!
با اینهمه دلشوره و دلتنگی، نوروز فرخنده را با سخت جانی سرکردیم. وعدهی یکسالهی «مانع زدایی»های رهبر سرآمده و جامعه با پیام پامنقلی دیگر «رهبر» به سال «دانش بنیان» پرتاب میگردد. در عوض جنبش مطالباتی ما به سوی اول ماه مه، روز جهانی همبستگی کارگران جهان در اردیبهشت امسال پیش میرود!
در فاصلهی یکسال و در برابر زندان بودن پُرشماری از کنشگران زن ومرد، در مدت زمان کوتاه پاگیری تحرکات پُرثمر فرهنگیان کشور، آتش بهاختیاران دستگاه امنیت حاکمیت اسلامی، دهها برگ احضاریه برای بخشهای فعال فرهنگیان کشوردر جای جای جغرافیای ایران، صادر کردهاند.
برای ما روشن است که از امروز در برابر یکایک این احضارها، و برای ملغی کردن آن احضاریههای بی بنیاد - همانگونه که در اهواز، لرستان و شمال ایران ( شهررودسر) شاهد بودیم، صفهای طویل اعتراض گشوده خواهد شد و بر همین بستر در آستانهی اول ماه مه، اعتراض عظیم و یکپارچهی اردوی کار با شعار: «زندانی سیاسی - عقیدتی، بی قید و بی وثیقه، آزاد باید گردد» به مرکزیترین شعار جامعه بدل خواهد شد. هیچ فعال اجتماعی تردید به خود راه نمیدهد که حکومت امروز با هر سطح از شعارهای دهن پرکن به مثابه «تولید، اشتغال آفرینی» در مقابل سیاست تحریم امپریالیستی و فشار سرمایهی جهانی، نه با تولید داخلی بلکه با گشودن افسار واردات بیرویه، راه به ترکستان میبرد و شعارها و نامگزاریهایش تنها برای خودارضایی کیش شخصیت مشتی مزدور هوادارش بر زبان جاری میگردد و هیچ کارکرد اجرایی نداشته و ندارد. از اینرو مردم از امروز همچون گذشته، بهسان فروریختن دیوارهی بلند دیکتاتوری آماسیدهی پهلویها، برآنند موج سرکوب و وحشیگری حاکمیت اسلامی نیزمحکوم به شکست است و رژیم را بیش از پیش شکنندهترخواهد کرد.
هرچه به اول ماه مه (یازدهم اردیبهشت) روز همبستگی جهانی کارگران نزدیکتر میشویم، نیاز به اتحاد و همگرایی فراگیر نیروهای جنبش کارگری و مطالباتی و پیوندشان درراستای پاسخگویی به الزامات جنبش کارگری وتودهای، برای شکستن این چرخهی معیوب، بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.
امروز نیاز به اتحاد و همگرایی و همپوشانی و همبستگی، در بطن رنسانس عظیم فکری موجود، درون جامعهی ما که با تحرکات میدانی یک سال گذشته در عرصههای گوناگون مصاف طبقاتی به نمایش درآمد، بیشتر هویدا میشود. گستردگی و کمیت اعتراضات طبقاتی کارگران و زحمتکشان در سال گذشته، درتاریخ اعتراضات کم سابقه بوده است؛ از جمله: تداوم تحرکات کارگران نیشکر هفت تپه، تحرکات خط عظیم ترابری تهران بزرگ در نمایش پرقدرت اعتراضات فعالان عضو سندیکای شرکت واحد، تحرکات پُرشمار فعل وانفعالات فرهنگیان و حضور برجستهی زنان در هشت مارس امسال، تحرکات کارگران و کولبران و فراهم سازی بستری تودهای برای جشنهای چهارشنبه سوری و نوروز امسال در جای جای خطه کردستان، اعتراضات به خون غلطیده مردم آسیب پذیر خوزستان، اعتراضات طولانی مدت کارگران عظیم پیمانی نفت، گاز و پتروشیمی در برابر پیمانکاران، تحرکات سریالی بازنشستگان، تظاهرات شبانه روزی کشاورزان اصفهانی در بستر رودخانهی زاینده رود، اعتراضات پرشکوه سراسری فرهنگیان در بیش از دویست نقطهی کشور در خیابان، اعتراضات مال باختگان، اعتراضات سراسری پرستاران و بهیاران، اعتراضات سریالی کارگران شهرداریهای نقاط گوناگون کشوردربرابرپیمانکاران افسارگسیخته، اعتراضات کارگران فولاد، معدن کاران و اعتراضات روزنامه نگاران و خبرنگاران مستقل، وکلای مستقل، خیل عظیم معلولان جنگی، انبوه میلیونی روستائیان بدون زمین و آب، تودهی میلیونی بی خانمانان و حاشیه نشینان، انبوه پُر شمار کولبران زحمتکش در خطه مرزی کردستان پهناور و سوخت بران زحمتکش در خطه مرزی سیستان و بلوچستان و... دهها حرکت اعتراضی دیگر که همهی نیروهای انقلابی را برآن میدارد که بسیار جدیتر از گذشته در شرایطی که مردم رنجدیدهی کشورمان، خود را برای سنگربندی جدیدی آماده میکنند، درراستای نزدیکی به هم و با درک ضرورت اتحاد، گام بردارند و به نقطهی اصلی نقیصه همهی این اعتراضات، یعنی پراکندگی صفوف، پایان بخشند و یگانه گردند.
برهمهی مبارزان مطالبهگر در خیابان و میدان آشکار و مبرهن است که خیل وسیع اعتراضات سال ۱۴۰۰ که تا اینجای کار پیش برده شد، مبارزهای نیست که هر نیروی مطالبهگر خیابانی، خود را یگانه نیروی آن تعریف نماید و برآن باشد که برای غلبه بر دشواریهای موجود و مانعتراشی حکومت، خود به تنهایی، بی نیاز از همراهی و همصدایی با دیگران برای رسیدن به اهدافش موفق شود!
امروز همچون دیروز، همهی نیروهای مطالبهمحور باید این واقعیت تاریخی را دریابند: اگر فعالان ما در زندانند. اگر کنشگران خیابانی ما احضارمیشوند، اگر همسانسازی برای سطوح مختلف نیروهای اجتماعی خواست مشترکی است و اگر امر بالا بردن دستمزد بر پایهی نرخ تورم نقطه به نقطه و گرانی سبدمعیشت زندگی، دشواری امنیت شغلی، بازگشت برسرکارکارگران اخراجی، خواستهای اساسی و مشترک همهی مزد و حقوق بگیران جامعهی هشتاد و پنج میلیونی ما است، لذا پاسخگویی به همهی این مطالبات یا همهی این دردهای مشترک، هرگز جداجدا درمان نمیشود! و دست یابی به این همهی مطالبات مشترک، بدون رزم مشترک، ممکن نیست!
اول ماه مه، روزجهانی همبستگی کارگران، فرصتیست که میتوان با تمام توان کوشید تا به این نیاز و ضرورت و فریاد وحدت طلبانهی تودههای مردم، در عمل اجتماعی پاسخ در خور داد. امروز مهم این استکه ما خانوادهی بزرگ مطالبهگر در دل جنبش مطالباتی، تنها به طرح و نقشهی خود اکتفا نکرده و انحصار طلبی پیشه نکنیم. تا حد زیادی به میزان تلاش و نگاه به کف اتحاد عملهایمان بیاندیشیم و مبارزهی مردم کشورمان را رها نسازیم و آن را به دست غیب نسپاریم؛ بهعبارتی وظیفهمان را فراموش نکنیم. زنان و مردان بازنشسته، معلم شاغل وغیر استخدامی، پرستار و بهیار، کارگر، روزنامه نگار و نویسنده، کودک کار و خیابانی، دست فروش وهمه و همه در پیکرهی واحدی هم صدا شوند و صف مشترک و مستقل خود را از همین امروز سازمان دهند.
آزادی و دموکراسی را در هیچ جای دنیا به مردم هدیه نمیکنند. تجربهی تمام انقلابات و تحولات بشری تا به امروز نشان داده است که برای تحقق دمکراسی و دستیابی به آن، باید جنگید و مبارزه کرد!
این جنگ، باید جنگ همهی نیروهای مطالبهگر و مردم آزادهای باشد که برای دستیابی و استقرار دمکراسی و راه یابی به آزادی و حق حاکمیت مردم بر مردم، سازمان یافته و متشکل، مبارزهی آنان را باور دارند و تمامیت قدرت ازما بهتران را به هیچ انگاشته و باور نداشته باشند؛ بلکه برعکس باید بدون هرسطح سازشکاری، وچشم داشتن به غیب، چشم فرو بندند و برای درهم شکستن همهی دستگاههای سرکوب نظام جمهوری اسلامی به اتحاد عمل و یگانگی نیروی خویش باور پیدا کنند. نباید تردید داشت که دمکراسی موهبتی الهی نیست که طی یک روز آفتابی آن را برسینی گذارند و به ما هدیه کنند، بلکه امری زمینی و دست یافتنی است و برای وصول و تحقق آن باید با دشمنان آزادی و دمکراسی جنگید وبه این جنگ باورداشت. نباید به وعدههای توخالی، نه به نیروی آسمانی، دل بست و نه به قیصر و نه به خطیب باور داشت؛ باید خود به رهایی خویش بیاندیشیم و برخیزیم. راه رستگاری مشترک ما در همگرایی و پیوند عمیقیست که در دل مبارزهی ما حول دستیابی به خواستههای مشترکمان خود را تعریف میکند. همهی ما باید خود بر کورهی هم بردمیم و آهن را گرما گرم بکوبیم. از همین امروز و با تمام قدرت متحدمان، یکی شویم!
یادداشت کارگری هفته:
به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۱ بشتابیم! (بخش دوم)
امیرجواهری لنگرودی
اول ماه مه سال ۱۴۰۱ در راه است!
پیشتر آوردم: * اول ماه مه امسال در راه است؛ روزی که از آن ماست. باید با همهی توان به استقبالش شتافت. یازدهم اردیبهشت، اول ماه مه، روز همبستگی بین المللی کارگران است. روز دست از کار کشیدن؛ روز تظاهرات اعتراض آمیز همهی کارگران و زحمتکشان جهان است. درایران همچنان برسرتعطیلی این روزسال های سال در بین مجامع کارگری و کل کارگزاران حاکمیت ، بحث و گفتگو ست و نتیجه کارش همچنان پا درهوا است.
این روز نه تنها روز بزرگداشت نیروی رنج و مشقت کشیدهی کارگران جهان، بلکه روزی است که این بخش عظیم از اردوی جهانی کار، با صدای رسا، اعتراض حق طلبانهی خود را به گوش جهانیان میرسانند و در صفوف فشردهی خود و هم پیمانانشان، علیه حق کشیها به خیابان میآیند.
اول ماه مه، روز اتحاد پرشور و مهر آمیزی است که مژدهی پیروزی و استقرار برابری، برادری و انسانیت را به جهانیان میدهدو همچنان به وفاق و اتحاد عمل همه گروهبندی های نیروی کار و زحمت درپیکار وکاردست می یازد تا به هم گرایند و کارنامه بزرگی و پُرصلابتی ازقدرت خود در برابر چرخه سرمایه را به حرکت درآورند!
اصلیترین و مهمترین پیام اول ماه مه، روز جهانی کارگر، همبستگی طبقاتی لایه های گوناگون تودهی کارگران، صرف نظر از تعلقات جنسیتی، مذهبی و قومی، زبانی به عنوان یک طبقهی واحد است. در این روز، همه این رودررویی ها درسطح جهان، بین نیروی کار در برابر سرمایه،مبارزه بین طبقاتاستثمارزده و استثمارگر، بین طبقات محکوم و حاکم درمدارج گوناگون تکامل اجتماعی است و همه این نیروها و شبه عوامل آنها ، تلاش دارند خیابان ها را به اشتغال خود درآورند!
درایران یکی ازعوامل مخرب پیش روی جنبش کارگری کشورما، وجود تشکیلات شبه فاشیستی و امنیتی «خانه کارگر» است که طی همه این سالها،ازبالاوکنترل شده به عنوان کارگزارحاکمیت درون جنبش کارگری، به عنوان تشکل شبه کارگری و امنیتی، همواره بر متن سرکوب حق تشکل مستقل کارگری، در برابر خواست کارگران، ایستاده است. این جماعت «خانه کارگر»ی با بازوی تبلیغاتیاش علیرضا محجوب (دبیر کل مادامالعمر این خانه کذایی) با بکارگیری اهرم خبری گسترده خبرگزاری ایلنا و حسن صادقی (رئیس اتحادیهی خودخواندهی پیشکسوتان جامعهی کارگری) که نخود هر آشی میشوند تا قوای مستقل کارگران و امر همگرایی و همبستگی تودهی وسیع کارگران را بهم بزنند.
یادمان نرفته، همین جماعت خانه کارگریها به مجرد این که پس از پایان دورهی دولت احمدی نژاد، امکان برگزاری راه پیمایی در روز اول ماه مه را به دست آوردند، با حمله به کارگران افغانستانی و طرح شعارهای نژادپرستانه، بین صفوف کارگران شکاف انداختند. انجام این امر یعنی به نمایش گذاشتن درهم شکستن همبستگی نیروی کار، به مثابه اصلیترین وظیفهی این نیروی شبه کارگری در اول ماه مه بود که همگان شاهدش بودیم و ما همان موقع، انتقادات سخت خود را در برابر این نمایش ضد انسانی منتشر ساختیم!
برای سال ۱۴۰۱ و در آستانهی اول ماه مه (یازدهم اردیبهشت) روزجهانی کارگر، همین جماعت تدارک بالماسکهی هفتهی کارگر را در دستور کار خود قرار دادند. در خبرها آمده است: «صبح روز دوشنبه (بیست و سوم اسفندماه) نخستین جلسه ستاد هماهنگی بزرگداشت هفته کارگر در سالن اجتماعات روزنامه کاروکارگر باحضوراعضای مرکزیت تشکل خانه کارگرجمهوری اسلامی به ریاست علیرضا محجوب برگزار شد» درهمین نشست علیرضا محجوب افاضه میفرماید: «... بسیار اهمیت دارد که در جلسات ستاد و همچنین در مرحله برگزاری، از همه تشکلهای کارگری دعوت شود تا مشارکت پررنگ و موثری داشته و حضور یابند»*
پرسش اساسی این است مراد دبیر کل از عبارت «باید از همه تشکل های کارگری دعوت شود» چیست و کدام تشکلها، مدنظراست ؟ آیا سراغ تشکلهای مستقل شورای فرهنگیان و نمایندگان کانونهای صنفی فرهنگیان و سندیکای شرکت واحد، سندیکای نیشکرهفت تپه، کمیته هماهنگی، کمیته پیگری، پرشمار تشکلهای بازنشستگان، نهادهای متشکل زنان، پرستاران و بهیاران و... دیگران هم که روی استقلال عمل خود پای میفشارند،خواند رفت و آنان را درتیر رس خود دارد؟ یا برای ایشان درب بر روی همان پاشنهی خودی و غیرخودی نیروها در جامعهی کارگری میچرخد؟ طبقهی مزد و حقوق بگیران جامعه را به شقوقی خود خواسته نامگزاری و تقسیم می کند و تشکلهای مورد نظرشان درواقع عوامل شوراهای اسلامی، انجمنهای اسلامی کارگران و حراست است.تشکلاتی که ربطی به کارگران ومنافع آنها ندارند. این دارودسته در تمام این سالها و آنچه درسیمای سال ۱۴۰۰ دیدیم نشان داده جز منفعت خود و حفظ دفتر و دستک «خانه کارگر» و جیرخواران ریزودرشت آن، به هیچ نیروی مطالبهگر جامعهی کارگری اعم از بازنشستگان،زنان،پرستاران وفرهنگیان،فعالین سندیکایی و کمیتههای اقدام موجود درجامعه نمینگرد.
به موازات مانع تراشی و تفرقه افکنیهای خانهی کارگریها، در پی شدت تحرکات و مطالبهگری فرهنگیان در سال گذشته، دستگاه امنیتی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه) فعالین فرهنگی را احضار و در اتاق بازجویی، با تهدید و یا تطمیع و... خاموش میسازد و همینطور از آنها میخواهند که با دیگر فعالان مستقل و صادق، مقابله کرده، مانع از برگزاری تجمعات و مطالبهگری جامعهی فرهنگیان شوند. متاسفانه تعداد اندکی از فعالین سابق فرهنگی نیز تن به این توطئه داده و در گروهها و شبکههای اجتماعی مجازی فعالان فرهنگی، سعی در تخریب چهرههای موجه میکنند و کار را به جایی رسانده که مطالبهی اجرای قوانین را نیز تند روی جا میزنند و... بدین ترتیب با ایجاد این دودستگی جلوی پیشروی جنبش مستقل فرهنگیان و راه پیشروی آنان را سد میکنند. این مجموعه از همان دست تاکتیک های پوسیده و نخ نمای حکومت است که تا به امروز راه به جایی نبرده است!
چنانکه دربارهی نقش تشکلهای زرد و موازی خانهی کارگر اشاره شد. نیروهای امنیتی نیز با نفوذ در تشکلها، خط خود را پیش میبرند، اینها دو هدف دارند، از یک سو تدارک تشکیلات زردی موسوم به «سندیکای فرهنگیان» را در برابر «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان» میبینند؛ همان کاری که پیشتر با علم کردن امثال «سعید ترابیان»ها و «حسین میرزایی»ها علیه شندیکای واحد با جعل نام آن ساخت سندیکای زرد و وابسته خواستند کنند اما در عمل هیچ غلطی نتوانستند بکنند؛ و از سوی دیگر با پیش انداختن و دخالت در انتخابات کانونهای صنفی، نظیر آنچه در گیلان انجام آنرا به عهدهی استانداری گذاشتهاند، درصددند که استقلال و ابتکار عمل را از نیروهای مترقی تشکیلات فرهنگیان گرفته و در کنترل خود درآورند.
اما نمیتوان به همین راحتی فرهنگیان و طبقهی کارگر و سازمانگران نام آشنای آن همچون «عزیز قاسم زاده رودسری» و... را دیگر بار با توطئه و نام مهرهها ی خود گماشته کنار گذاشته یا کمرنگ کنند. برعکس باید با نام «شورای فرهنگیان» و راه یافتن به درون نیروی عظیم فرهنگیان آگاه و مسئول در گیلان، و با نقب زدن به درون آنان به شکستشان کشانید!
تودهی کارگران و نیروی وسیع معلمان طی دو روز یازدهم و دوازدهم اردیبهشت فرصت لازم و ضروری مییابند که با یکی شدن و به خیابان آمدن، به فعالیت فریفتگانی که به اشکال مختلف توسط امنیتیها تهدید و احیاناً تطمیع شده و در صفوف متشکل لایههای کارگران و معلمان در سراسر کشور مانع تراشی و تفرقه افکنی کنند، پایان دهند. مخرج مشترک همهی ادعاهای تا حال طرح شده و هزینهسازی «خانه کارگر» جز مصارف خودی که یاد شد، هیچ منفعتی برای هیچ نیروی متشکل بافت کارگری جامعه ایران ندارد و برای افشای کارکرد امنیتی آن که تنها ایجاد تفرقه در صفوف متشکل کارگران و معلمان طی روزهای یازدهم و دوازدهم اردیبهشت،معنا می یابد، باید با قدرت به میدان آمد.
حاصل بحثهای طرح شدهام این است:امروزجامعه مادرسطح تمامیت جغرافیای کشور،بابرآمد برزگ ونسبتا سراسری درحال شکوفایی دربرابر کلیت نظام،درمتن شکاف درونی بالایی ها ازیکطرف و وخامت همه جانبه اوضاع اقتصادی- اجتماعی از طرف دیگرمواجه است. این مجموعه زمینه مناسبی برای پیشروی جنبش های مطالباتی فراهم می آورد. دروضعیت موجود وگذرازمطالبات بی پاسخ مانده از سالهای گذشته تا سال ۱۴۰۰ ودشواری شرایط کرونایی در موجودیت کلیت طبقه مزدو حقوق بگیردرتمامیت سیاست های تاکنونی بوجود آورده، در سال جدید، خاصه در مقطع روز جهانی کارگر (اول ماه مه) و روزمعلم،جنبشهای مطالباتی زنان، پرستاران، بهیاران، بازنشستگان، معلمان و کارگران، یعنی همهی مزدوحقوق بگیران، درهمسوئی با اعتراضات و عمل متحدانه و چشمگیر و هماهنگ یکدیگر میتوانند رسالت تاریخی خود را در پیوند با هم و در ارتباط منظم تشکل های مستقل صنفی خود، حول پایهایترین مطالبات و خواستهای مشترک مانند دفاع از حق تشکل و اعتصاب ، تجمعات آزادو درمان عمومی و تحصیل رایگان و حداقل مزدبرپایه تورم نقطه به نقطه و بالای خط فقر، تا رتبه بندی و همسان سازی و بازپس گیری اندوختهی صندوقهای تامین اجتماعی و صندوق ذخیرهی فرهنگیان و پایان بخشیدن به احضارها و بازداشتها و آزادی همهی زندانیان عقیدتی و سیاسی و... پیگرفته و قدرتمندتر خواهند توانست حکومت و دولت و کارفرماهایشان را به تمکین خواستههایشان وادارند! باید از همین امروز به تبلیغات گستردهای دست زد تا بتوان این روزها را به همراهی و همبستگی صف مستقل اکثریت عظیم نیروهای مطالبهگر جامعه، در میدان ماند، گرد هم آمد، بازو در بازوی هم نمود و برای پیشروی و عقب نشینی ننمودن، همهی قدرتمان را در کف خیابان به نمایش بگذاریم.
* بخش نخست این مطلب را میتوانید در سایت روزشمارجنبش کارگری بخوانید:
http://karegari.com/maghalat/2022/03/29/Aval_Maj_1401_1.pdf
* سایت خبرگزاری ایلنا، برگزاری اولین جلسه ستاد بزرگداشت هفته کارگر، ۱۴۰۰/۱۲/۲۳
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1208282
|